"دعا"، نگاه به بالا، از "خود" تا "خدا" (کشف خداوند و "قوی شدن" انسان)
(دعای عرفه، مکالمه انسان با خدا) _ ۱۴۰۱
بسمالله الرحمن الرحیم
عرض سلام محضر سروران عزیزم برادران.
در ایام مقدس روز عرفه و عید قربان تا عید غدیر یک فرصت بسیار مهم و مبارکی است که به بخشی از مفاهیم و تعالیم معنوی اولیاء اسلام اشاره بشود. البته بنده خودم را به هیچ وجه، شایسته سخن گفتن در باب معنویت، اخلاق، دعا و عبادت نمیدانم. بنده از جمله محرومین از این فیض ذائقه حلاوت و شیرینی دعا هستم. نماز و عباداتی رسمی و حداقلی واجب را با هزار کم و کاستی انجام میدهیم اما آرزو داریم که در کنار اهل معنا، اهل معنویت و عبادت، و جزء ارادتمندان به آنها باشیم.
بنابراین آنچه که عرض میکنم به هیچ وجه متضمن ادعا ولو خفیف و باواسطه در مورد عبادت و معنویت و دعا در مورد شخص خودم به هیچ وجه نیست و صرفاً در این فرصت کوتاه و بنا به خواست دوستان، یک گزارش اجمالی از بعضی از تبیینهایی که رهبران الهی در مورد دعا و عبادت و آثار آن بر روی انسان در ساحت فردی و اجتماعی گفتهاند و کردهاند اجمالاً ارائه کنیم و بخشی از آن استدلالها توجه کنیم و یکدیگر را توجه بدهیم و اگر فرصت شد یکی دو فراز از دعای عرفه سیدالشهداء(ع) و دعای عرفه امام سجاد(ع) اشارهای بکنیم.
راجع دعا و عبادت بطور عام، بزرگان و متفکران الهی به تفصیل بحث کردهاند و منابع اسلامی و بخصوص مکتب اهل بیت(ع) سرشار از استدلالها و تبیینهای معقول و جذاب در این مورد است. نکتهای که در دعای عرفه و دعاهای دیگر یادآوری شده و به ما آموزش داده شده این است که نه فقط انسان مؤمن مشغول پرستش آگاهانه خداوند است و کل زندگی او عبادت میشود یک قدم اینطرف، کل انسانها حتی جاهلان و کافران، گناهکاران، فاسقان، نمیتوانند جز خداوند را بپرستند منتهی توجه ندارند. پرستششان آگاهانه نیست. پرستش یک حقیقتی است که امکان عبور از آن وجود ندارد منتهی اگر این پرستش آگاهانه و ارادی باشد انسان را کامل میکند اگر نباشد انسان بهره و فیضی از آن نمیبرد. آن مقداری که میتواند ببرد. حالا یک قدم بالاتر. قرآن و این دعاها میفرمایند که کل موجودات،حیوانات، آسمانها، زمین، گیاهان، درختان، گلها همه موجودات مشغول عبادت خداوند هستند مجازاً نه. حقیقتاً. نه این که وجودشان به معنی عبادت آن است حقیقتاً مشغول تسبیح و نیایش او هستند بلکه قرآن میفرماید اصلاً هیچ موجودی در هیچ یک از این عوالم نیست که مشغول تسبیح خداوند، پرستش و نیایش او نباشد همه موجودات عالم در حال نیایش خداوند هستند همه مشغول پرستش خداوند هستند همه به سوی او در حال حرکتند. میفرماید که «إن مِن شیء» هیچ موجودی در هیچ سطحی، مطلقا وجود ندارد «إلا یسبح بحمده» مگر این که در حال تسبیح خداوند و حمد خداوند هستند «ولکن لا تفقهه تسبیحه» ولکن اغلب شما این تسبیح را نمیفهمید چون تسبیح خودتان را هم خیلی نمیفهمید چه برسد به بقیه موجودات. قرآن صیحاً میفرماید تمام این آسمانها و زمین و درختان و دریا و اقیانوس و ماهیها و گلها و پروانهها همه موجودات در حال تسبیح خداوند هستند منتهی شما درک درست و دقیقی از این مسئله ندارید «لاتفقهون تسبیحهم» فقه، یعنی درک دقیق و استنباط دقیق. شما درک درست و دقیقی ندارید و اغلبتان نمیفهمید. انبیاء میفهمند، اولیای خاص خدا میفهمند. سیدالشهدا(ع) میفهمد که در دعای عرفه این را میفرماید. حضرت سیدالشهداء(ع) میفرماید که در دعای صحیفه میفرماید. قرآن سؤال میکند که «أَفَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ...» جز دین خدا و راه خدا را تعقیب میکنند در حالی که «وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالأَرْضِ...» (آل عمران/ 83)؛ در حالی که همه موجودات آسمانها و زمین تسلیم در برابر او هستند، چطوری شما دنبال یک مسیر دیگری میخواهید استنثائاً بروید خلاف کل مسیر هستی و موجودات میخواهید بروید؟ این کفر و شرک است. «لله یسجد» همه موجودات «مَنْ فِی السَّماواتِ وَالأَرْضِ» هرکس در آسمانها و زمین است بدون استثناء همه برای خدا سجده میکنند و دائم در سجده هستند «یسبح لله» همه مشغول تسبیح هستند «ما فی السموات و ما فیالارض» هرچه در آسمانها و هرچه در زمین است. «مَن فی السموات و فیالارض» هم دارد. باز دایرة ما، یعنی آن که فراتر است از «مَن» یعنی آن کس، یعنی فراتر از این حرفهاست و مدار هستی بر اساس عشق به خداست. حتی آنهایی که خودشان صریح میگویند ما خدا را قبول نداریم توجه ندارند از صبح که خواب بیدار میشوند دنبال چه هستند و محرک اصلیشان چیست؟ جستجوی کمال است. دنبال علم هرچه کاملتر، قدرت هرچه بیشتر، زیبایی هرچه بیشتر، لذت هرچه بیشتر هستند و همه اینها ته خط، خداست اصل در اینها خداست. فرمود: «اِلَیهِ المَصیرُ» ته این خط صیرورت و این گردشهای وجودی و این تحول و تکامل، ته خط خداست و همه این راهها به او ختم میشود. اگر میگویی من خدا را قبول ندارم دعا و نماز را قبول ندارم تو اشتباه در مصداق کردی و حواست نیست که همه موجودات را خداوند به سوی خودش مبعوث کرده است و همه دارید با عشق به خداوند حرکت میکنید منتهی توجه ندارید. «بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ.» خداوند همه موجودات را در راه عشق به خودش برانگیخته است. همهتان عاشق خدا هستید. این دعاها این را میگوید. همه عاشق خدا هستند چه آنهایی که بدانند چه آنهایی که نمیداند چه آنهایی که این عشق را اشتباهی میگیرند و فکر میکنند کمالشان در یک چیز دیگری است. امام(ره) یک وقتی میگفت این صدام جنایتکار و آن کارتر رئیس جمهور آمریکا که این همه جنایت و پلیدی و کفر و ظلم میکنند ایشان میگفت همینها هم دنبال کمال هستند ما دلمان برای اینها هم میسوزد. برای این که اینها کمال را اشتباه گرفتند فکر میکنند کمالشان در این است که رئیس کل دنیا بشوند، رئیس منطقه بشوند، قدرت و ثروت شان به حداکثر برسد فکر میکنند اینها کمال انسان است اینها هم دنبال کمال هستند منتهی کمال را درست نمیشناسند در مفاهیم و در مصادیق خطا میکنند و یک جاهایی هم لجبازی، اما این فیلسوفان الهی، تبیینی که از عالم ارائه میدهند و عرفای الهی، میگویند این عالم بر مدار عشق به خداوند و حق مطلق دارد حرکت میکند همه تولدها، حرکتها، مرگها همه این است. میدانید که «عشق» در لغت عرب «عَشَقه» که ما به آن پیچک میگوییم این علفی که دور گیاه میپیچد و بالا میرود عرب، به این عشقه میگوید عشق را از این گرفتند. عشق، عاشق، دور معشوق میپیچد و از آن جدا نمیشود و با او بالا میرود. آن وقت اینها طبیعیات را هم در ذیل الهیات معنا میکنند میگویند حتی وقتی سنگ با قدرت جاذبه حرکت میکند و میافتد آن هم در واقع همین حق و ذات حق و کمال خودش را دارد جستجو میکند بنابراین عشق به خداوند در ذات همه موجودات هست و جز عشق به او هیچ عشق اصیل و ذاتی دیگری نیست منتهی یک عدهای به آن سمت کشیده میشوند چون ناآگاه هستند و یا برخلاف حقیقت، چشم بر آن حقیقت و نور مطلق میبندند که این کفر و ظلم میشود یک عدهای که اهل ایمان و عمل صالح هستند اینها چشمشان را بر او نور گشودند و بر مفهوم و مصداق، خطا نمیکنند درست تشخیص میدهد و مسیر را طی میکنند. پس این هم یک مسئله که در دعای عرفه، هم سیدالشهداء(ع) و هم امام سجاد(ع) به شکلهای مختلف گفته میشود که همین بازتعریف فرمایش قرآن که هیچ ذرهای در این عالم نیست که مشغول پرستش خداوند نباشد چه برسد به انسان. همه انسانها هم بدون استثناء مشغول پرستش خداوند هستند ولی اغلب بدون آگاهی و توجه. مصادیق و مفاهیم را نمیفهمند و اشتباه میگیرند. هدف اوست، به عشق اوست اما اشتباهی مسیر را میرود. انبیاء آمدند بگویند شما میخواهید این طرف بروید چرا دارید مسیر را اشتباه میروید، این عمل تو را به آن عشق اصلی میرساند نه آن عمل. این میشود ثواب، گناه، بهشت، جهنم، حلال، حرام، مشروع، نامشروع برای این است. همه موجودات وهمه اشیاء دارند خدا را ستایش میکنند، تسبیح میکنند، حمد میگویند فقط انسانها نیستند، فقط مؤمنین نیستند. قرآن میفرماید: «إن مِن شیء» هیچ چیز نیست الا این که تسبیح میکند ولکن شما درک درستی از این تسبیح ندارید. پرستش فقط عبادت مؤمنین که عبادت آگاهانه است نیست. اتفاقاً اکثر بشریت مشغول عبادت بسیار ناقص و سطحی هستند و هستیم حتی ماها که اهل نماز و دعا و مراسم و عبادت و روزه هستیم ماها میرویم رو به قبله میایستیم و چند رکعت نماز کلاً ده دقیقه در 24 ساعت سریع با بیمیلی میخوانیم ولی حقیقتاً ما نماز نمیخوانیم ما بدنمان یک حرکاتی را انجام میدهد! و فقط میخواهیم بگوییم ما منکر نیستیم ما قبول داریم! اما عبادت نمیکنیم، قلب و روح ما، توجه ما در نماز نیست، ما جاهای دیگر هستیم و کارهای دیگری میکنیم، بدنمان هم خم و راستی میشود و الفاظی را هم به کار میبریم و الا آن کاری که ما میکنیم واقعاً نماز نیست. در یک جایی خواندم یکی از بزرگان میبیند یک کسی آمد و سریع نماز خواند و همینطوری کلهاش را به زمین کوبید و رفت. ایشان به او گفت که شما نماز خواندی؟ گفت نه من نماز نخواندم. گفت چرا الآن داشتی نماز میخواندی من دیدم. گفت نه، این نماز نیست خودم هم میدانم این نماز نیست من فقط آمدم به خدا بگویم که من یاغی نیستم من لگد نمیپرانم ولی خودم هم میدانم این نماز نبود. نمازهای ما اینطوری است!
دیدم بعضی از اساتید به یک تعبیری استناد کردند، جناب فارابی 11 قرن پیش زندگی میکرد و از اولین فیلسوفان جهان اسلام است و فیلسوف سیاسی دانسته میشود شیعه هم بود در ذیل همین آیاتی مثل همین دعاها که همه موجودات دارند عبادت میکنند منتهی هرکس به سبک خودش، این تعبیر را دارد میگوید «صلّت الارض صلت المطر و الماء» زمین، آسمان، باران، آب، همه مشغول نماز هستند منتهی هر کدام به سبک خودشان. «صلت السماء بِدَوَرانِها» آسمان با این چرخشها در مدارها اینها اینطوری مشغول نماز هستند «والارض بِرَجْجانِها» زمین با این تکانههایش و با گردش سریع دور خودش و دور خورشید مشغول عبادت خداست «والمطر بِهَطْلانِه و الماء بسیلانِه» باران با ریزش خود، این ریزش باران در مسیر عشق به خدا و نیایش او، پرستش او، اطاعت تکوینی از اوست و این جریان آب، شیوه پرستش آب و تسلیم بودن آن در برابر فرمان خداوند است. این دعاها که – عرض کردم - امثال بنده از آن محروم هستیم الفاظ آن را هم میگوییم ولی توجه قلبی مستمر نداریم توجه عقلی نداریم از باب یک وظیفهای، واجبی، مستحبی، ثوابی زود انجام میدهیم و توجه نمیکنیم از جمله ملاحظه میفرمایید این دعاها و از جمله دعای عرفه این استعداد پرستش و این حس را در انسان تقویت کند و یک بُعد بسیار مهمی از انسان که انسانیت انسان به او وابسته است این را تقویت کند. این دعاها هم، عقل ما را ورزش میدهند و هم به ما قدرت درک مفاهیم متعالی، عالی را میدهند، قدرت تشخیص را میدهند و دعا و عبادت اگر درست صورت بگیرد، عقل را آزاد میکند، استقلال عقل، عقل را از تقلید از اجداد و بزرگان و تبلیغات، نه اکثریتزده و جو زده میشوید و نه اقلیتزده میشوید؛ هیچی. یعنی عقل در ذیل نور عبادت و دعا میتواند مستقل روی پای خودش بایستد و تحت تأثیر هیچ مغالطهای قرار نگیرد و مسائل را درست بفهمد. از آن طرف همین دعاها اراده ما و اراده انسان را رشد میدهند و قوی میکنند. اگر با عبادت و دعا درست به آن توجه شود و به لوازم آن ملتزم باشد آن وقت انسان بر خودش مسلط میشود. تقوا یعنی مدیریت خود. مالک خودت باش و خودت را مدیریت کن. اینها کمک میکند که ما بتوانیم به لحاظ معنوی آزاد بشویم، از خودمان، از دیگران، از ترس و طمع و پستی و... و از پس دیکتاتوریها هوسها و تمایلات خودمان، حکومت مطلقه هوسهایمان رها بشویم. عبادت و دعا بهترین کمک برای این رهایی و آزادی است. همینطور مثل این دعای عرفه کمک میکند که زیباییشناسی در انسان تقویت بشود. قدرت درک زیباییهای معنوی و عقلانی و لذت بردن از ابتهاج و این زیباییها، این را هم در انسان رشد میدهد. حقمحوری، حقیقتطلبی، توجه و علاقه به آگاهی هرچه بیشتر از باطن و هدف هستی، همینطور دعای عرفه کمک میکند ما به لحاظ عاطفه و احساس و لطیف بشویم و عواطف اخلاقی ما تقویت بشود و آن روح پرستش در محضر فقط او، و قوی بودن در برابر غیر خدا، همه اینها جزو آثاری است که اگر آن کسانی که با دعا و عبادات و نماز و حج حشر و نشر دارند از جمله دعای عرفه، در چنین کسانی این قدرتها و استعدادها را خیلی تقویت میکند و آن نمازها و دعا و این کارهایی که ما میکنیم خم و راست میشویم و یک کلماتی را به کار میبریم یک لحظه بالاتر میرود. همه امثال بنده نیستند که لذت نماز و دعا را خیلی نمیچشند خیلیها هستند که واقعاً با خداوند در نماز و دعا مناجات میکنند. مناجات یعنی پچ پچ کردن، نجوا کردن، با خداوند و آهسته گفتگو میکنند و با خدا حرف میزنند خدا با اینها حرف میزند و این همان تعبیری است که انقطاع الیالله و منقطع شدن از غیر حق، همه هستها حباب هستند از اینها بکَنی و جدا شوی و به آن اصل مسئله برسی.
یکی دو فراز از دعای عرفه را فقط عرض کنم. به تعبیر بعضی از بزرگان دعای عرفه سفرنامه معنوی سیدالشهداء(ع) است که چندی بعد هم به مسائل محرم و شهادت منجر میشود همینطور دعای عرفه امام سجاد(ع)، اینها شرح سفر معنوی اینها هستند و به ما یاد میدهند که چطوری عقل و روح ما جای قدم اولیاء خدا قدم بگذارد و یاد بگیریم از اینها که چگونه هستی را ببینیم؟ چگونه تفسیر کنیم و چگونه عمل کنیم؟ پس معلوم میشود که رسیدن به این مقامها ممکن است محال نیست اگر محال بود به ما نمیگفتند اینها را از خداوند در دعای عرفه بخواهید. معنیاش این است که این افتخار بزرگ نصیب انسان شده که میتواند این راه و این مسیر را برود و الا چرا به ما میگویند این دعا را بخوانید و این راه بروید؟ معنیاش این است که این کارها ممکن است شما میتوانید به این مقامات عالی و متعالی برسید و امام سجاد(ع) میفرماید: «لَا یبْلُغُ أَدْنَی مَا اسْتَأْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِک أَقْصَی نَعْتِ النَّاعِتِینَ...» این خیلی تعبیر عجیبی است یعنی بالاترین توصیف را به کمترین مرحله از آن که برای خود برگزیدهای، میگوید خداوندا بالاترین توصیفی که ما از تو بکنیم به پاشنة پای کمترین حقیقت تو، کمترین مرتبه از حقیقت تو نمیرسد ما هرچه تو را وصف کنیم تو را وصف نکردیم نسبتهایی که به تو میدهیم و درکی که از تو داریم درک از خودِ تو نیست. صحبت از اسماء مستأثره ذکر میشود که دیگر حساب آنها جداست. اسم اعظم خداوند و اسم مستأثر الهی، نکاتی که نه به عقل ما میرسد و نه درست بر زبان جاری میکنیم ولی داریم در این دعاها ما را پررو میکنند به ما آموزش میدهند و به ما جرأت میدهند میگویند این کلمات را به زبان بیاورید شما هم میتوانید در حد خودتان. م در حد خودمان میتوانیم به این حقیقت مطلق نزدیک بشویم. خب اینها دستورالعملهای اخلاقی و عملی هست، دستورات سیاسی و اجتماعی در دعاهاست. امام سجاد(ع) در دیکتاتوری مطلق بعد از کربلا، اجازه تفسیر قرآن هم نمیدادند. خیلی از این مفاهیم سیاسی، اجتماعی، تربیتی، الگوی مصرف، اقتصاد خانواده، جامعه، مناسبات مختلف، اینها در قالب خواهش از خداوند آموزش داده شده که هم بُعد عبادی دارد و هم بُعد تعلیم و تربیتی و انتقال این مفاهیم؛ چون آن تقیه کامل و آن محاصره تمام، کسی جرأت نمیکرد با امام سجاد(ع) رفت و آمد کند و راویان و افرادی که کاملاً مورد اعتماد باشند، شعور و فهم و درکشان، کنار حضرت سجاد(ع) نبودند چون کاملاً دیکتاتوری و خفقان شدید است حتی شاگردانشان هم کنارشان نبودند. فرمودند بعد از کربلا تعداد اطرافیان ما به زیر ده نفر رسید. خب طبیعی است که بخش مهمی از این مطالب عمیق، معرفتی، اجتماعی و معنوی در قالب دعا ذکر میشود که هم به ما سبک دعا کردن و از خدا خواستن در محضر خدا را آموزش میدهد و هم هدفهای مادی را و هم مطالب عمیقی که برای نسلها و قرنهای بعد روشن بشود و بفهمند.
سیدالشهداء(ع) در دعای عرفه به خداوند متعال میفرمایند، و در عین حال به ما آموزش میدهند که در این کلمات بیندیشید و به اینها ایمان بیاورید و سنگ بنا و زیربنای سبک زندگیتان قرار بدهید. به خداوند عرض میکند که «أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ» آیا چیز دیگری غیر از تو چیزی یا کسی هست که به اندازه تو ظاهر و آشکار باشد تا ما از طریق او تو را بشناسیم او بخواهد تو را آشکار کند. غیر از تو چه ظهوری و چه ظاهری است که بخواهد به ما کمک کند و تو را برای ما ظاهر کند؟ خدایا از تو ظاهرتر و واضحتر چه حقیقتی است؟ «مَتی غِبْتَ» کی غائب شدی و کی غائب بودی؟ «حَتّى تَحْتاجَ اِلى دَلیلٍ یَدُلُّ عَلیْکَ» که احتیاج داشته باشیم که یک نشانه و علامت و راهنمایی باشد که ما را به تو راهنمایی کند؟ راهنمایی برای کسی است که او را نمیبینی، تو کی غائب بودی که ما تو را نبینیم و احتیاج به راهنما و علامتی داشته باشیم؟ «وَ مَتَى بَعُدْتَ حَتَّى تَکُونَ الْآثَارُ هِیَ الَّتِی تُوصِلُ إِلَیْکَ» خدایا تو کی از ما دور بودی که ما بخواهیم از طریق آثارت بگردیم و تو را پیدا کنیم تو کی گم بودی؟ «عَمِیَتْ عَیْنٌ لَا تَرَاکَ عَلَیْهَا رَقِیباً ...» کور است و کور باد کسی که تو را همواره مراقب خودش نبیند. اصلاً کسی که تو را نبیند و این که ما تحت مراقبت تو و در محضر تو هستیم آن چشم کور است مشکل از این چشم و از این دیده است نه آن دیدنی.
در جای دیگری سیدالشهداء(ع) در دعای عرفه میفرمایند: «إِلَهِی أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَى الْآثَارِ...» خدایا چون همه ما عقل باطنمان باز نیست تو فرمان دادی به آثار تو و آیات تو رجوع کنیم کل هستی علامت توست انگشت اشاره به سوی توست «فَارْجِعْنِی إِلَیْکَ بِکِسْوَهِ الْأَنْوَارِ وَ هِدَایَهِ الِاسْتِبْصَارِ...» خدایا بعد از آن که من را مفتخر کردی به مشاهده انوار و آثارت و امر کردی ما به آن جلوهها و آن آثار تو توجه داشته باشیم و در آنها بیندیشیم حالا من را در پوشش انوار خودت و مشاهده نور خودت و انوار خودت و هدایتی که قلب من را روشن بکند و راه را به قلب من نشان بدهد من را به سوی خودت برگردان «فارجعنی» خدایا من را به سوی خودت برگردان مشرف بشوم در حالی که باطن من از نظر مظاهر، به غیر تو و به این عالم ماده و غیر او محفوظ بماند به هیچ چیز جز تو توجه اصیل مستقل نداشته باشم هرچه را میبینم غیر مستقل و وابسته به تو ببینم و همّت و اندیشه من فراتر از این باشد که به هیچ کس و به هیچ چیز غیر از تو تکیه بدهد و اعتماد کند «حَتَّى أَرْجِعَ إِلَیْکَ مِنْهَا...» کمک کن که من به محضر معرفتی تو برگردم «کَمَا دَخَلْتُ إِلَیْکَ مِنْهَا...» از این مسیر آمدم حالا میخواهم به خود تو توجه کنم جدا و فراتر از همه آثار تو. «مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَیْهَا وَ مَرْفُوعَ الْهِمَّهِ عَنِ الِاعْتِمَادِ عَلَیْهَا إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ...» و همّت من اوج بگیرد که هیچ چیز شایسته اعتماد من جز تو نباشد. «تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَیْءٍ فَمَا جَهِلَکَ شَیْءٌ...» خدایا تو برای همه اشیاء آشنا هستی، همه موجودات جماد و حیوان و گیاه و موجودات طبیعی و غیر مادی و فراطبیعی، همه تو را میشناسند تو برای همه آشنا هستی، هیچ چیز و کسی نیست که تو را نشناسد و از تو آگاهی نداشته باشد. تو آن هستی که خودت را در هر چیز و هر لحظه داری به ما نشان میدهی و ما تو را خیلی علنی و آشکار دارم در همه چیز و همه کس میبینم. چطور میشود تو را ندید؟ «تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَیْءٍ فَمَا جَهِلَکَ شَیْءٌ...» در همه اشیاء خودت را نشان دادی و شناخته میشوی و هیچ شیئی و هیچ چیزی نیست که نسبت به تو جاهل باشد حتی شیء. «وَ أَنْتَ الَّذِی تَعَرَّفْتَ إِلَیَّ فِی کُلِّ شَیْءٍ...» تو در همه چیز داری خودت را معرفی میکنی، تو واضح و آشکاری. «فَرَأَیْتُکَ ظَاهِرا فِی کُلِّ شَیْءٍ...» چیزی در این عالم نیست که به آن نگاه کنم و تو را در آن نبینم بتوانم آن را بدون تو مستقل ببینم. به اصطلاح طلبگی میگویند نکره در سیاق نفی، یعنی نفی مطلق. یعنی تمام هستی به خداوند عالم است. همه کس و همه چیز علم به خداوند دارد و خدا را در همه چیز میشود دید و قابل مشاهده است. خدا از دل کوه و آب و دریا و منظومهها و همه چیز دارد تو را نشان میدهد و همه دارند از تو حرف میزنند. همه دارند تو را میشناسند و همه گواهی میدهند و همه به تو آگاه هستند، همه رو به تو هستند و این یک عشق به خداوند است، خداآگاهی، و خداباوری و خدادوستی ایجاد میکند. این در دعای عرفه سیدالشهدا(ع) و از جمله در دعای عرفه دعاهای امام سجاد(ع) هست. خدایا عذاب من به اندازه سنگینی یک ذره به پادشاهی مطلق تو اضافه نمیکند اگر میافزود از تو میخواستم به من قدرت صبر و تحمل آن را بدهی و دوست داشتم این عذاب من باشد تا بر پادشاهی تو بیفزاید اما پادشاهی تو مطلق است و احتیاجی به چنین چیزهایی نداری. عشقبازی با خداوند در دعای عرفه و دعاهای دیگر. آن دعاهایی که میفرماید (دعای کمیل) حتی من را اگر جهنمی کنید آنجا در جهنم فریاد میزنم بین جهنمیها داد میزنم که خدایا من دوستت دارم و من عاشقتم. یک جای دیگر میفرماید من جهنمی بشوم عذاب تو را تحمل کنم چطور میتوانم فراق و دوری تو را تحمل کنم. سیدالشهدا(ع) در دعای عرفه در بندهای آخر دعا میفرماید: «یا مَنِ اسْتَوی بِرَحْمانِیَّتِهِ» ای خدایی که بر همه موجودات با رحمانیت خود، با آن رحمت عام همگانی و شاملت چیره شد و مستقر هستی. همه چیز زیر چتر رحمت توست «فَصارَ الْعَرْشُ غَیْباً فی ذاتِهِ» عرش، همه موجودات در ذیل تو و سایه تو غائب است و چیزی دیده نمیشود حقیقتی جز تو نیست «مَحَقْتَ الاْثارَ بِالاْثارِ» آثار با آثار مح و شدند. اینها کلمه و مفاهیمی است که بر ذهن و زبان دقیقترین و پیچیدهترین ذهنها و عمیقترین معرفتهای باطنی و معنوی دانسته میشود. راجع به همین تعبیر ایشان «مَحَقْتَ الاْثارَ بِالاْثارِ» آثار با آثار از بین بردی، یعنی چه؟ دستِکم چند تفسیر شده که یکی از یکی زیباتر و پیچیدهتر است. و البته همه تفسیرها هم اجماعی نیست و طبیعتاً اختلاف نظر هم هست. «وَمَحَوْتَ الاَْغْیارَ بِمُحیطاتِ اَفْلاکِ الاَْنْوارِ» خدایا اغیار و غیر خود را با انوار احاطه کننده خودت، همه چیز را محو کردی حقیقتاً فقط تو هستی و هیچ کس جز تو و مستقل از تو واقعی نیست. ای خدا که در سراپردههای عرش و همه موجودات محجوب شدی از این که تو را ببینند و درک حسی و یا حتی درک عقلی درستی از تو بدست بیاورند چنین امکانی وجود ندارد. «یا مَنِ احْتَجَبَ فی سُرادِقاتِ عَرْشِهِ عَنْ اَنْ تُدْرِکَهُ الاَْبْصارُ یا مَنْ تَجَلّی بِکَمالِ بَهآئِهِ فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ الاِْسْتِوآءَ» ای که با نهایت فروغ و جمال و درخشش و زیبایی تجلّی کردی که عظمت تو، همه وجود و همه مراتب هستی را که ما نمیدانیم چییست و چقدر است و تا کجاست فرا گرفته است و سیدالشهداء(ع) به خدای متعال عرض میکند « کَیْفَ تَخْفی وَاَنْتَ الظّاهِرُ» چطور تو مخفی دانسته بشوی در حالی که همه جا و در همه چیز حاضری. چطور حاضر و ظاهر میتواند مخفی باشد؟ تو بر همه چیز قدرت داری. «اَمْ کَیْفَ تَغیبُ وَاَنْتَ الرَّقیبُ الْحاضِرُ» چطور میشود حاضر، غائب باشد؟ چطور میشود تو که مراقب و رقیب همه چیز و همه کس هستی خودت غائب و مخفی باشی؟ « اِنَّکَ عَلی کُلِّشَیْءٍ قَدیرٌ» بر همه چیز بیاستثناء قدرت مطلق داری «وَالْحَمْدُ لله وَحْدَهُ» در آخر هم عرض میکند که حمد، فقط و فقط شایسته اوست. چنین حقیقتی با این صفات. همه حمدها هم در واقع حمد اوست. هرکس هر مطلب، تصویر، صحنه، منظره، اخلاق زیبا را میبیند و تحسین میکند در واقع دارد جمال مطلق که منشأ همه زیباییهاست دارد او را حمد و تحسین میکنیم ولی توجه نداریم و این تجلیّات را با اصل اشتباه میگیریم.
خب اینها بخشی از مفاهیمی است که در قالب دعا و عبادات است و از جمله دعای عرفه. و بنده بزرگتر از دهانم نکاتی را عرض کردم خواستم آنچه که بزرگان در باب مسائل معنوی و دعا و عبادات گفتند از جمله دعای عرفه، بخشیاش را به دوستان، از جمله جوانان و نوجوانان، به برادران و خواهران عزیز که ممکن است فرصت نکنند اینها را مطالعه کنند تقدیم بکنیم. انشاءالله از همه شما در این ایام التماس دعا داریم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی